جدول جو
جدول جو

معنی مزه چش - جستجوی لغت در جدول جو

مزه چش
(خوَدْ / خُدْ پَ سَ)
چاشنی گیر. که مزۀ غذا را چشد. چشندۀ طعم غذا:
در جهان هر که شمس دین لقبند
شاه ایشان توئی به حضرت کش...
سائلان چاشنی چش لقبند
مزه پرسند هرکس از مزه چش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه وش
تصویر ماه وش
ماه مانند، خوشگل و زیبا مانند ماه
فرهنگ فارسی عمید
(خوَدْ / خُدْ)
مزه کشنده. متلذذ. (آنندراج). چشنده:
همچو طفل گرسنه پیر خرد
مزه کش از سر بنان من است.
حسین ثنائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هْ وَ)
ماه مانند. (ناظم الاطباء). مانند ماه:
انجم ماه وش آمادۀ حج آمده اند
تا خواص از همه لبیک مثنا شنوند.
خاقانی.
، رعنا و زیبا و معشوقه. (ناظم الاطباء). مهوش. زیبا و درخشان همچون ماه:
ای بسا از نازنینان خارکش
برامید گل عذار ماه وش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نِ)
همان ماه کاشغر است که ماه سیام باشد و کش شهری است مشهور به شهر سبز و کوه سیام در نواحی آن شهر است. (برهان) (آنندراج) :
تارخ او غیرت خورشید و رشک ماه شد
ماه گردون همچو ماه کش نهان در چاه شد.
ابوالخطیر.
و رجوع به ماه سیام و ماه مقنع شود
لغت نامه دهخدا
(فَ تَ / تِ)
که زه کشی کند. رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
مانند ماه، بسیار زیبا: ای بسا از نازنینان خارکش بر امید گل عذار ماه وش. (مثنوی. نیک. 31: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
بزمجه
فرهنگ گویش مازندرانی
بدچشم، هیز، کسی که به ناموس یا مال کسی طمع داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی